صفحه شخصی بهنام نوروزی   
 
نام و نام خانوادگی: بهنام نوروزی
استان: فارس - شهرستان: مرودشت
رشته: کارشناسی ارشد عمران
شغل:  دانشجوی کارشناسی ارشد خاک و پی- دانشگاه تربیت مدرس
تاریخ عضویت:  1389/12/22
 روزنوشت ها    
 

 بسکویت های سوخته بخش عمومی

8

زمانی که من بچه بودم مادرم گهگاهی غذای ساده صبحانه را برای شام هم آماده می کرد.... یک شب را خوب به یاد دارم که مادرم پس از گذراندن یک روز سخت و طولانی در سر کار، شام ساده ای مانند صبحانه آماده کرده بود.آن شب پس از زمان زیادی،مادرم بشقاب را با تخم مرغ، سوسیس و بسکویت های سوخته، جلوی پدرم گذاشت.

یادم می آید منتظر شده ببینم آیا پدرم متوجه سوختگی بسکویت ها می شود؟

در آن وقت همه کاری که پدرم انجام داد این بود که دستش به طرف بسکویت ها دراز کرد.لبخندی به مادرم زد و از من پرسید که روزم در مدرسه چطور بوده.خاطرم نیست آن شب چه جوابی به پدرم دادم.اما کاملا یادم هست که او را تماشا کردم در حالی که داشت کره روی آن بسکویت های سوخته می مالید و با لذت تمام، لقمه لقمه آن ها را می خورد.

یادم هست آن شب، وقتی از سر میز غذا بلند شدم شنیدم مادرم بابت سوختگی بسکویت ها از پدرم عذرخواهی می کرد،و هرگز جواب پدرم را فراموش نخواهم کرد که گفت : اوه عزیزم! من عاشق بسکویت های خیلی برشته هستم.

همان شب وقتی برای گفتن شب بخیر پیش پدرم رفتم،از او پرسیدم که آیا واقعا بسکویت های سوخته را دوست دارد؟!

او مرا در آغوش گرفت و گفت: مادر تو امروز،روز سختی را در سر کار گذرانده و خیلی خسته است.بعلاوه بسکویت های کمی سوخته هرگز کسی را نمی کشد! پسرم زندگی همواره مملو از چیزهای ناقص و انسان هایی است که پر از کم و کاستی هستند.حتی خود من هم در بسیاری از موارد بهترین نیستم.اما در طول این سال ها فهمیده ام یکی از مهمترین راه حل ها برای ایجاد شادی و آرامش " درک و پذیرش عیب های همدیگر" و " شاد بودن از داشتن تفاوت با دیگران " است.

امروز دعای من برای تو این است که یاد بگیری قسمت های خوب،بد و ناخوشایند زندگی خود را ببذیری و با انسان ها رابطه ای داشته باشی که در آن،بسکویت های سوخته موجب قهر و دلخوری نشوند!

کلید دستیابی به شادی خود را در جیب کس دیگری نگذارید،آن را بیش خودتان نگه دارید.

دوشنبه 24 تیر 1392 ساعت 09:13  
 نظرات    
 
مائده علیشاهی 17:16 چهارشنبه 26 تیر 1392
1
 مائده علیشاهی
واقعا ممنونم........عالی